أنَّ خَالِدَ بنَ الوَلِیدِ فَقَدَ قُلُنسُوَةً لَهُ یَومَ الیَرمُوكِ، فَقَالَ:اطلُبُوْهَا فَلَمْ یَجِدُوهَا، ثُمَّ وُجِدَت، فَإِذَا هِیَ قُلُنْسُوَةٌ خَلِقَةٌ فَقَالَ خَالِدٌ: اعتَمَرَ رَسُوْلُ اللهِ -صَلَّى الله علیه وَسَلم- فَحَلَقَ رَأسَهُ، فَابتَدَرَ الناسُ شَعرَهُ، فَسَبَقتُهُم إلى نَاصِیَتِهِ، فَجَعَلتُهَا فِی هَذِهِ القُلُنسُوَةِ، فَلَم أَشْهَد قِتَالاً وَهی مَعِی إلاَّ رُزِقت النَّصر

حضرت خالد بن ولید رض در روز جنگ یرموک و هیاهوی جنگ #کلاهش گم شد ، دستور داد که آن را پیدا کنند

کسی نتوانست آن را پیدا کند ، بعد از مدتی جستجو پیداش کردند که #کلاهی_کهنه و پوسیده بود(گفتند این کلاه ارزش جستجو رو تو این هیاهو داشت؟)

فرمود:

وقتی حضرت پیامبرﷺ در حال حج عمره بودند #موی‌سر خود را کوتاه کردند و مردم برای تبرک از آن مو را گرفتند و نگه داشتند که من هم چند تاری برای خود نگه داشتم و آن را در این #کلاه گذاشتم ، در هر جنگی که شرکت کرده بودم و آن #کلاه همراهم بوده #پیروز_شده ام.

منابع:

ـــ فتح الباری ج ۷ ص ۱۰۱

ـــ سیر اعلام النبلاء ج ۱ ص ۳۷٤

ـــ المعجم الکبیر حدیث ش ۳۸۰٤

ـــ دلائل النبوه ج ٦ ص ۲۴۹

آنچه باید درباره شیطان بدانیم

اندوه شیطان

شیخ ابوالحسن شاذلی می فرماید :

چهار چیز موجب حزن و اندوه شیطان می شود :

یا اعمالی انجام دهی که تو را به الله تعالی نزدیک کند

یا از آنچه تو را از الله تعالی دور می کند بپرهیزی

یا اعمالی نیکی که در گذشته انجام داده ای بیاد آوری و بابت آنها شکر کرده و استغفار کنی

یا اعمال ناپسندی که از تو سر زده بیاد آوری و بابت آنها استغفار کرده و شکر کنی

انواع ضررهای شیطان

شیخ عبدالقادر جزائری می فرماید :

انسانها در رویارویی ابلیس و میزان نفوذ مضراتش سه دسته هستند :

گروهی که شیطان به سراغشان می آید و ضررهایش در ظاهر و باطن در آنها تاثیر می گذارد ؛ این دسته عامه مردم مومن و غیر مومن هستند

گروهی که در ظاهر و باطن به سراغشان می آید اما به باطن آنها ضرر نمی رساند ؛ اینها همان اولیای کامل هستند که وارثان انبیا می باشند ، در برابر آن شری که از شیطان به آنها میرسد با اعمال نیک مقابله میکنند و در این رویارویی و مقابله ، اولیاء الله با مخالفت کردن با شیطان ، پیروز می شوند و در نتیجه شیطان دچار احساس خشم و حسرت می شود ، و این حالت بدترین حالتی است که از اولیاء الله به شیطان می رسد ، زیرا تیرش به خودش بازگشته است

و گروهی که شیطان فقط در ظاهر با آنها مبارزه میکند زیرا می داند که بخاطر وجود عصمت در آنها نمی تواند به باطنشان نفوذ کند ؛ و این دسته انبیاء الله -صلوات الله و سلامه علیهم- هستند

مبارزه با شیطان

غوث اعظم شیخ عبدالقادر گیلانی می فرمایند :

مبارزه با شیطان ، باطنی است و با قلب و روح ایمان صورت میگیرد . پس اگر با او مبارزه کردی مددرسان و تکیه گاه تو الله تعالی است و نتیجه این مبارزه دیدار روی الله تعالی است .

و اگر در این مبارزه ، شیطان تو را با پیروی از خویش و اطاعت از دستوراتش شکست داد از درگاه الهی رانده خواهی شد . مبارزه با کفار انتها و پایانی دارد ، ولی مبارزه با شیطان و نفس هیچ پایانی ندارد ، الله تعالی می فرماید :

ﺍﻟﺤﺠﺮ - ﺍﻵﻳﺔ ٩٩ وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ یَأْتِیَكَ الْیَقِینُ

و پروردگارت را عبادت کن تا هنگامی که یقین (= مرگ) به سراغت آید.

شیخ احمد ابن عجیبه می فرماید :

مبارزه با شیطان بوسیله مشغول شدن به الله تعالی و دور شدن از شیطان صورت میگیرد.

و می فرماید : کرامات حقیقی برای انسان که از طریق هدایت و کفایت الهی و محافظت از ضلالت گمراهی سرچشمه میگیرد همگی با مبارزه انسان با شیطان بدست می آید.

ابزار مبارزه با شیطان

شیخ اکبر ، ابن عربی می فرماید :

سه چیز انسان را در مبارزه با شیطان کمک می کند :

شناخت حیله های شیطان

توجه نکردن به وسوسه های شیطان

مداومت و عادت به ذکر الله تعالی

میزان تسلط شیاطین انس و شیاطین جن

شیخ اکبر ، این عربی می فرماید :

شیاطین انس می توانند بر ظاهر و باطن انسان سلطه پیدا کنند .

و شیاطین جن نمایندگان شیاطین انس در باطن انسان هستند و راهکارهایی به شیاطین انس میدهند

گفتگویی از اهل تصوف

شیخ ابن عباد رندی می فرماید :

به یکی از عارفان گفتند : مبارزه ات با شیطان چگونه است ؟

ایشان فرمودند : اصلا شیطان کیست ؟ ما قومی هستیم که تمام نیرویمان را در راه الله تعالی مصرف کردیم و او ما را کفایت کرد از غیر خودش.

موسوعه کسنزان

﷽

قال رسول اللّٰه صلی اللّٰه علیه وسلم:

("وَخَالِقِ النَّاسَ بِخُلُقٍ حَسَنٍ")

["سنن الترمذی:۱۹۸۷"]

"یقولون:کن حسن المظهر لن تنساك العیون.ولکن؛کن حسن الخلق لن تنساك القلوب"

_________________________________

رسول اللّٰه صلی اللّٰه علیه وسلم می فرماید:

("با مردم به شیوه ی نیکو و اخلاق حسنه رفتار کن.")

"می گویند:ظاهری زیبا داشته باش تا چشم ها هرگز فراموشت نکنند.لیکن؛خوش رفتار باش تا قلب ها هرگز فراموشت نکنند"

امام محمد غزالی ( رح ) :

اصل در اوراد برای هر گروه از مردم مداومت و تکرار است و مقصد از آن تغییر صفات درونی است. اعمال تکی اثر اندکی دارد بلکه اثرش احساس نمی‌شود؛ اثر اعمال با کثرت تکرار آن است. اگر یک عمل اثر محسوسی بر جای نگذارد و برای بار دوم و سوم تکرار نشود اثر اول هم از بین می‌رود؛ مانند فقیهی که می‌خواهد روانشناس شود که تنها با تکرار زیاد موفق می‌شود. اگر یک شب مداوم کار کند و یک ماه یا هفته فرو گذارد و بار دیگر یک شب همان عمل را چندین بار تکرار کند سودی نمی‌بخشد. اگر این تکرار در شب‌های متوالی صورت گیرد تأثیرگذار خواهد بود. به همین خاطر رسول خدا فرموده است: "أحب الأعمال إلى الله أدومها وإن قل". محبوب‌ترین اعمال در نزد خدا بادوام‌ترین آنهاست اگرچه اندک باشد. از عایشه صدیقه درباره‌ی عمل رسول خدا پرسیدند فرمود: عمل او همیشگی بود و هر گاه کاری می‌کرد آن را زیبا انجام می‌داد.

منبع: احیاء علوم الدین

پندهای از حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم

۱ _ کسی که نماز عصرش فوت گردد ، گویا خانواده و سرمایه اش نابود شده است . (بخاری و مسلم)

۲ _ ملائکه رحمت خدا به خانه ای که در آن سگ یا تصویر باشد ، داخل نمی شود . (بخاری و مسلم)

۳ _ از حسادت پرهیز کنید زیرا حسد نیکیها را می بلعد مثل اینکه آتش هیزم را می خورد . (بخاری و مسلم)

۴ _ افراد فریبکار ، بخیل و منت گذار به بهشت نمی روند . (ترمذی)

۵ _ دشنام دادن مسلمان گناه و قتل بدون دلیل کفر است . (بخاری و مسلم)

۶ _ مسلمان واقعی کسی است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند . (بخاری)

۷ _ نشانه یک منافق سه چیز است ، زمان حرف زدن دروغ می گوید ، زمانی که قول و قرار می گذارد خلاف وعده عمل می کند ، زمانی که امین قرار می گیرد خیانت می کند . (بخاری و مسلم)

۸ _ بهترین شما کسی است که قرآن را یاد بگیرد و به دیگران تعلیم دهد . (بخاری)

۹ _ به یکدیگر هدیه دهید تا دوست شوید . (سنن کبری)

۱۰ _ نماز ، نشانه شناخت یک مسلمان با کافر است . (ابی داود)

۱۱ _ در دنیا طوری زندگی کن مثل اینکه مسافر هستی . (بخاری و مسلم)

۱۲_ خداوند به چهره ها و به سرمایه تان توجهی ندارد ، البته به قلب ها و اعمالتان متوجه است . (مسلم)

طفره رفتن از توبه

بعضی مردم بعد از آنكه پرده از اعمالشان برداشته شد و پی به حقیقت حال خود بردند باز هم از توبه طفـره می روند و می پندارند كه اجلشان طولانی است بنابراین به ارتكاب كارهای بـد و انجـام گناهـان ادامـه مـی دهند و در نتیجه غفلت به دلهایشان غالب می شود . اگر یكی از این افراد نـادان را ببینـی و از او بپرسـی : » آیا ممكن است كه مرتكب گناهی شوی و از كاری نافرمانی كنی و قاضی یا حاكم آگاه شود و تو را ببیند؟ اگر بگوید : » آری چنین فردی بدون شك احمق و سبك مغز است و اگر بگوید : » نه پس طفره رفـتن برای چه ؟ از این رو بعد از ارتكاب گناه دچار ناتوانی روحی شده و بازهم به ارتكاب مجدد گناهـان مبـادرت می كند .

امام غزالی می فرماید : » پس شخص گناهكار از كجا می داند كه باقی خواهد ماند تا زمانی كه توبه كنـد ؟ و همانا بیشترین فریاد اهل جهنم از طفره رفتن است زیرا آنها تا هنگامی كه بیماری منجر به مرگ گریبـان آنها را نگرفته است از توبه طفره رفته اند . و این طفره رفتن برای ایـن اسـت كـه گناهكـاران از فرونشـاندن شهوتها عاجزند و مثال اینها مثال شخصی است كه قصد ریشه كن كـردن درختـی را دارد و ایـن كـار را تـا سال بعد به تأخیر می اندازد در صورتی كه می داند هر روز كه می گذرد ریشه ایـن درخـت زیـادتر شـده و قدرتش افزونتر می گردد و این در حالی است كه آن شخص رو به سستی نهاده و قدرتش كـم مـی گـردد و این نهایت نادانی است .

باید دانست كه به گناهكار مهلت داده می شود تا اینكه گناهانش افزون گردد و در نتیجه جـای او در پسـت ترین جای جهنم است .

ومَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً

امت اسلامی ما از بیماری های بسیار عقب ماندگی و قهقرایی تمدنی رنج می برد، شاید خطرناک ترین و زیانبارترین این بیماری ها، بیماری تفرقه، اختلاف، چنددستگی و نزاع و کشمکش می باشد. براندیشمندان و مخلصان امت لازم است که مداوای این بیماری را در صدر اولویت های خویش قرار دهند و این مریضی را از لحاظ تربیتی، فرهنگی، اجتماعی و ی معالجه نموده و برای زدودن عوامل اختلاف و نزاع فعالیت کنند و فرهنگ همگرایی را نهادینه ساخته و مفاهیم وحدت، برادری و محبت را بین ابنای امت نشر نمایند. وقتی مصیبت بیداد می کند که برخی از گروه های اسلامی، به اختلاف و تفرقه تمایل داشته و از آن لذت می برند و به نزاع و کشمکش را ریشه دینی می دهند و اختلاف را نهادینه می سازند و گمان می کنند به این کار شان رضای الله متعال را جستجو می نمایند.

در زمان صحابه و تابعان هیچ تقسیم بندی بین مسلمانان وجود نداشت، بلکه همه اوامر الله متعال را تمثیل می نمودند: ” وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ”.

همه مسلمانان در تشکیلات امت اسلامی شامل اند و آیات قرآنی همگان را مخاطب قرار داده است، الله متعال می فرماید:” إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً”، همه مسلمانان گروه ناجیه و رستگار اند؛ مگر کسانی که به اختیار خود دچار انحراف شده و از مسیر درست بیرون شده اند.

من از محاسبه ثواب عاجزم

رسول اڪرم ﷺ فرمودنــد :

در معراج ، ملکی را دیدم که هزار هزار دست دارد ( یعنی یک میلیون ) و هر دستی هزار هزار انگشت دارد و هر انگشتی هزار هزار بند دارد .

آن ملک گفت : من حساب دانه های قطرات باران را می دانم که چند تا در صحرا و چند دانه در دریا می بارد . تعداد قطرات باران را از ابتدای خلقت تا حال را می دانم ، ولی حسابی است که من از محاسبه آن عاجزم .

رسول الله ﷺ فرمودند : چیست ؟

عرض کرد : هرگاه جماعتی از امت تو با هم باشند و با هم بر تو صلوات بفرستند ، من از محاسبه ثواب صلوات عاجزم .

اللّٰهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ وّ عَلَی آلِهِ وَ صَحبِهِ وَ بَارِڪ وَ سَلِّم

منبـــع :

آثار و برکات صلوات ص 30

پرهیز از دعا نــکردن

امام ابن حجر می فرمایند :

زیاد بودن گناه و سوءظن نسبت به خودت باعث نشود که دعا نکنی و از الله تعالی چیزی نخواهی !

چون الله تعالی جواب دعای شیطان را هم داد وقتی شیطان گفت :

" مرا تا روزی که برانگیخته می شوند مهلت بده "

اعراف 14

و الله تعالی فرمودند :

"مسلما تو از مهلت یافتگانی "

اعراف 15

منبـــع :

فتح الباری علامــــــه ابن حجــر عسقلانی ج 11 ص 168

بلند کردن و احترام گرفتن اسماء متبرڪه.

دقت ڪنید

ڪاغذهایی ڪه نام الله تعالی و یا هر اسم مبارڪ دیگر ، در آن نوشته شده باشد را بر زمین نیانداخته و آن را تحقیر نڪنیم

هر ڪس ڪاغذی ڪه در آن بسم الله الرحمن الرحیم نوشته شده را بخاطر اڪرام نام الله متعال از زمین بردارد خداوند او را از جمله صدیقین (مانند ابوبڪر صدیق) نوشته و از عذاب پدر و مادر او ڪم خواهد ڪرد اگر چه پدر و مادرش ڪافر باشند .

منبــع :

➖ تفسیر روح البیان شیخ اسماعیل حقی

لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ !

از گرما می نالیم، از سرما فرار می کنیم

در جمع، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم

تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصیر غروب جمعه است و بس !

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ:

ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﮐﺎﺭ

ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ !

ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ . . .

‌‌

قال تعالی: ﴿‏مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى﴾‏ {الضحی: 3}.

خداوند تو را رها نکرده و مورد دشمنی قرار نداده است.

قطع شدن موقتی خیر و برکت از تو، در واقع مقدمه‌ای برای سرازیر شدن خیر و برکتی جدید است. پس به‌خاطر چیزی که از دست داده‌ای ناراحت مشو، چون چه بسا اگر آن را بدست می‌آوردی دچار غم و اندوهی بزرگ‌تر می‌شدی.

رضایت و قناعت از بزرگ‌ترین اخلاق‌های زندگی است. همیشه راهی را برای خوشبختی در زندگی داری، فقط لازم است که در زندگی‌ات تامل و تفکری داشته باشی تا آن راه را پیدا کنی، و به رزق و روزی‌ات قانع باشی، و همیشه احساسِ داشتن نعمت را بکن، و آن را قبول کن، و بدان که حقِ نفْست بر تو این است که احساس رضایت داشته باشی.

هر کسی که همیشه حمد و ثنای الله را بکند، خیرات و برکات زیادی برای او می‌آید. و هر کسی که همیشه استغفار کند، درهای بسته بر روی او گشوده می‌شوند.

و هرکسی که همیشه بر پیامبر صلى الله علیه وسلم صلوات بفرستد، به آنچه که آرزویش را داشته است دست خواهد یافت، و گناهانش بخشوده می‌شود، و غم دنیا و قیامتش رفع می‌شود باذن خدا، پس بسیار صلوات بفرستید.

اللّهم صلّ علی نبینا محمّد و علی آله و صحبه و سلّم

زیانکار چه کسی است؟

›ابُوسُلَیْمَانَ‌الدَّارَانِیُّ

-رحـمـه الـلّه- مـی‌ گـویـد:

”زیـانـکـار کـسـی اسـت کـه اعمال صالحش را جلوی دیدگان مردم انجام می‌دهد، و افعال و کردار قبیح و بسیار زشت را در نزد کسی آشکار می‌سازد که از رگِ گردن بدو نزدیکتر است» (حلیة‌الأولیاءلأبی‌نعیم)

تلنگرهایی از قرآن

کنترل شکم با روزه (الصائمین)

کنترل زبان با صداقت (الصادقین )

کنترل شهوت با دوری از حرام (والحافظین فروجهم)

مبارزه با غرور با داشتن تواضع (القانتین )

غفلت زدایی با ذکر و یاد خدا (والذاکرین )

مقاومت در برابر نیش ها و نوش ها با صبر(و الصابرین)

غافل نماندن از محرومان با انفاق (والمتصدقین )

‍ پرتاب به ناشناخته

در مرحله ای از سلوک، تو را به ناشناخته پرتاب می کنند. جایی که تمامی شیفتگی ها و تعلقاتت را از دست میدهی، شهر و دیار و مردمانی را که با آنها زندگی میکردی، و تمامی نقاط اتكاء ات را به این و آن! تو را تنها، به ناشناخته پرتاب می کنند. جایی که آگاهی های قبلی ات، کاربردی نخواهند داشت. وقتی بخواهی به شهر خودت برسی، هر چه بروی نمی رسی! چه شهری؟! كدام رسیدن؟! چه دوستی؟! کدام آشنا؟! انگار همانطور که قرآن می گوید، قیامتت برپا شده است. آنچه را که شناخته شده می پنداشتی، ناشناخته می شود، هر چیز کوچکی، وسعتی لایتناهی به خود می گیرد، مرز بین واقعی و غیر واقعی در هم می شکند و جهان هر دو روی هست و نیست خود را یکجا نشانت میدهد. گاه منتظری که طوری بشود، اما هیچ طوری نمی شود. طور، همین است که تنها باشی، روی پای خودت بایستی، و به خودت اعتماد کنی. خودی که لایتناهی است و شبیه هیچ کدام از من هایی که می شناسی نیست. در این دوره یاد می گیری که دل نبندی و همواره چون نگاهی گذرا در رفتن باشی. و برای این رفتن، باید آن به آن خود را از دانستگی رها کنی، خالی شوی، تا هیچ کجا پاگیر نشوی و به اسارت هیچ احساس و اندیشه ای نروی. اگر طاقت بیاوری، در این دوره مفهوم رهایی از دنیا را در خواهی یافت. و تازه این اولین مرحله ی پرتاب است، مرحله دیگرش، پرتاب از آخرت و رها كردن آن، برای نیل به حقیقت جاودانه است. و این یعنی جز "حضرت دوست"، دگر هیچ مادیت و معنویّتی، برایت جذابیت نخواهد داشت.

"وَ اَصلَحَ بالَهُم"

(و خداوند، امورشان را اصلاح کند!)

اگر تو همه چیز زندگیت را، اعم از خوب و بد، توأمان به آستان خداوند تقدیم کنی مطمئن باش که او دست اندر کار اصلاح امور تو خود خواهد شد. مشکل اینجاست که تو فقط بدیها و کاستیها و تلخیهای زندگیت را به آستان خداوند می اندازی. این یعنی هر بار فقط زباله های زندگیت را با او در میان می گذاری. و این بی معرفتی است. نوعی زرنگیِ زننده است که نشان از جهل و خودخواهی دارد. اگر خوبیها، خوش اقبالیها و داشته هایت را نیز تقدیم او کنی، کاری حکیمانه کرده ای و خداوند را حکیمِ روندِ زندگیت قرار داده ای. یک سالک حق، خوب و بد و خوشی و ناخوشی را، داشتن و نداشتن را، بیماری و سلامت را، غم و شادی را، خنده و گریه را، خلاصه همه چیزش را تقدیم خدا می کند و اینگونه است که در آرامشی مسحورکننده فرو می رود، و خداوند نیز به نیکی دست اندرکار اصلاح امورش می شود. اگر می خواهی غصه نخوری، اگر می خواهی از آمد و نیامد روزگار ملول نشوی، راهش تقدیم همه چیز است، نه بخشی از آن. راهش یک تعامل همه جانبه است، نه یک تعامل یکسویه. از این به بعد امتحان کن و همه چیزت را تقدیمش کن، همه را اعم از خوب و بد، به آستانش فرو انداز، و آنگاه اعجاز قدرت نمایی خداوند را ببین. ای دوست! بدان که دعا فقط عنوان بدیها و کاستیها نیست، تقدیم خوبی ها و داشته ها را نیز شامل است. و این، رابطه ای کامل و همه جانبه است. و یادت باشد که با خداوند همواره با قاعده ی "کل به کل" مراوده داشته باش و زرنگی و سوداگری را کنار بگذار. خوبی ها را برای خودت نگه ندار و فقط بدیها را بسویش پرتاب کن. خداوند، مدیر تدارکات تو نیست، او، سروَر تو و خالق هستی است. در خواسته هایت با معرفت و جوانمرد باش. تسلیم باش. مگذار فضای دعایت را تنها زباله های ذهنی ات پُر کند. بگذار دعایت همه چیز را در بر بگیرد، و هست و نیست را شامل شود. یاد بگیر که هر بار بسویش می روی، همه چیزت را با خود ببَری و همه را از ریز و درشت تقدیمش کنی.

می خواهند بمانند می خواهند نمانند"

هیچ وقت چیزی را به زور نگه ندار. نه انسانی را و نه چیزی را. رواناً رهایشان کن. خود را از تعلق به آنها آزاد کن. آنگاه میخواهند بمانند میخواهند نمانند. اگر ماندند معلوم است که با روح تو پیوندی دارند، و اگر رفتند، چه بهتر. زیرا نبودشان از بودشان بهتر است. ماندن و رفتن اشخاص و اشیاء را به روح الهی بسپار و خودت را خلع ید کن. یک سالک با جهان پیرامونش اینگونه تعامل می کند.

‍ "مغز پیام لا اله الا الله"

خدایان ذهنی را یکبار برای همیشه باید جانشان را گرفت و جنازه شان را از روح و جان بیرون انداخت. آنها هزاران سال است که ذهن بشر را به بازی گرفته اند، نسل های بسیاری را به خاک و خون کشیده اند و هنوز هم می کشند. مبارزه ی اصلی سالک با خدایان است. خدایانی که عمری در ذهن ها و اندیشه ها جاخوش کرده اند، فرمان می رانند و ویران می کنند و به حماقت همه می خندند. خدایانی که با وعده های موهوم، ذهن های بیشماری را هیپنوتیزم کرده اند. به همه تلقین کرده اند که فقط شما بر حق اید و دیگران باطل، و اینگونه همه را به جان هم انداخته اند. خدایانی که اصالت ندارند و خود دست پرورده ی ذهن های تاریک اندیش اند. خدایانی تحت عنوان؛ عقیده ی من، برداشت من، نژاد من، خاك من، مرز من، فرهنگ من، قدرت من، پول من، لذت من، بهشت من، . اینها هیچکدام خدا نیستند اما عملاً توسط بسیاری پرستش می شوند و تا بشر این خدایان موهوم را از ذهن و جانش نرانَد، جهان روی صلح و آرامش نخواهد دید. چه زخم دوباره از جایی دیگر دهان باز خواهد نمود. دور انداختن خدایان، مغز پیام "لا اله الا الله" است. مقدمه ای واجب است و تا تحقق نپذیرد، وصل به "مطلق" محقق نمی شود، رهایی امکانپذیر نیست و فلاح و رستگاری رخ نمی نماید. وقتی همه ی خدایان را به دور بریزی، آنچه که می ماند، یک لایتناهی بسیط و فراتر از درک است که از آنِ همه است، و خدای حقیقی هموست. فرمانش جز عشق و رحمت نیست، چه خود "الرحمن الرحیم" است.

خصوصیات یک دوست خوب

از دیدگاه قرآن

اولـیـن خــصـوصـیـت :

”دارای ایـمـان بـاشـد

الله متعال می فرماید:

ای كسانی كه ایمان آورده ‎اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید. شما به آنان اظهار محبت می‎كنید؛ در حالی كه آنها به آنچه از حق برای شما آمده، كافر شده‎اند» (ممتحنه/1)

دومـیـن خــصـوصـیـت :

”احــتـرام بـه مـسـائـل دیـنـی

الله متعال می فرماید:

ای كسانی كه ایمان آورده‎اید!

افرادی كه ایین شما را به باد استهزا و بازی می‌گیرند ـ از اهل كتاب و مشركان ـ ولی خود انتخاب نكنید، آنها هنگامی كه (اذان می‎گویید و مردم را) به نماز فرامی‎خوانید، آن را به مسخره و بازی می‎گیرند»

(مائده:57/58)

ســومـیـن خــصـوصـیـت :

”راســـتـگـویـی

الله متعال می فرماید:

ای كسانی كه ایمان آورده‎اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و با صادقان باشید» (توبه/119)

چـهـارمـیـن خــصـوصـیـت :

”دو رو نـبــودن

الله متعال می فرماید:

و هنگامی که شما را ملاقات می‎کنند، (به دروغ) می‎گویند: ایمان آورده‎ایم، اما هنگامی که تنها می‎شوند، از شدتِ خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان می‎گزند» (آل عمران/119)

پـنـجـمـیـن خــصـوصـیـت:

”خــیـر خــواه بـودن

الله متعال می فرماید:

ای كسانی كه ایمان آورده‎اید! محرم اسراری از غیر خود، انتخاب نكنید؛ آنها از هر گونه شر و فسادی درباره‎ شما كوتاهی نمی‎كنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید»

(آل عمران/1)

شـشـمـیـن خـصـوصـیـت :

”خـــوش اخــلاق بـودن

الله متعال می فرماید:

بدی را با نیكی دفع كن، ناگاه

(خواهی دید) همان كس كه میان تو و او دشمنی می‌كند، گویی دوستی گرم و صمیمی است» (فصلت/34)

هـفـتـمـیـن خـصـوصـیـت :

”دوســتـی بـایـد دوطــرفـه بـاشـد

الله متعال می فرماید:

شما كسانی هستید كه آنها را دوست می‎دارید،اما آنها شما را دوست ندارند»

(آل عمران/119)

پس بنابراین:

ای برادر و خواهر مسلمانم!

با انتخاب دوستان با تقوا هم در این دنیا و هم در آخرت سرافراز باشید.

در بیان انسان کامل

بدانکه انسان کامل آن است که در شریعت و طریقت و حقیقت تمام باشد، و اگر این عبـارت را فهـم نمـیکنـی بعبارتی دیگر بگویم. بدانکه انسان کامل آن استکه او را چهار چیز بکمال باشد:

اقوال نیک و افعـال نیـک و

اخلاق نیک و معارف.

ای درویش! جمله سالکان که در سلوکاند درین میاناند وکار سالکان این اسـت کـه ایـن چهـار چیـز را بکمـال رسانند. هرکه این چهار چیز را بکمال رسانید بکمال خـود رسـید. ای بسـاکَـس کـه دریـن راه آمدنـد و دریـن راه فرورفتند و بمقصد نرسیدند و مقصود حاصل نکردند.

چون انسان کامل را دانستی، اکنون بدانکه این انسان کامل را اسامی بسیار است باضافات و اعتبـارات باسـامی مختلفه ذکرکرده اند، و جمله راست است. ای درویش! انسان کامل را شـیخ و پیشـوا و هـادی و مهـدی گوینـد، وداناو بالغ وکامل و مکمّل گویند و امام و خلیفه و قطب و صاحب زمان گویند وجام جهان نماو آئینۀگیتـی نمـایو تریاق بزرگ و اکسیر اعظم گویند وعیسی گویندکه مرده زنده میکند و خضرگویندکه آب حیوة خـورده اسـت.

و سلیمان گویندکه زبان مرغان میداند و این انسان کامل همیشه در عالم باشد و زیادت از یکی نباشـد از جهـت آنکه تمامت موجودات همچون یـک شـخص اسـت، و انسـان کامـل دل آن شـخص اسـت، و موجـودات بـی دل نتوانند بود؛ پس انسان کامل همیشه در عالم باشد؛ و دل زیادت از یکی نبود، پس انسان کامل در عالم زیادت ازیکی نباشد.

درعالم دانایان بسیار باشند، امّا آنکه دل عالم است یکی بیش نبـود. دیگـران در مراتـب باشـند، هـریک در مرتبهئی. چون آن یگانۀ عالم ازین عالم درگذرد، یکی دیگر بمرتبۀ وی رسد و بجای وی نشـیند تـا عـالم بی دل نباشد.

عزیزالدین نسفی

گاه اینقدر به خودمون ، و داشته هامون مغرور میشیم که یادمون میره :

{كُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ}

همه کسانی که روی آن [ زمین‌] هستند ، از بین خواهند رفت.

{وَیَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ}

و تنها ذات ذوالجلال و گرامی پروردگارت باقی می‌ماند!

پس هوشیار باشیم که دنیا رو بر آخرت ترجیح ندهیم.

نقل است که یکروز می‌رفت. سگی با او همراه او افتاد. شیخ دامن از او درفراهم گرفت. سگ گفت: اگر خشکم هیچ خللی نیست، و اگر ترم هفت آب و خاک میان من و توصلحی اندازد. اما اگر دامن به خود باز زنی، اگر به هفت دریا غسل کنی پاک نشوی.

بایزید گفت: تو پلید ظاهر و من پلید باطن. بیا تا هردو برهم کنیم تا به سبب جمعیت بود که از میان ما پاکی سربرکند.

سگ گفت: تو همراهی و انبازی مرا نشایی که من رد خلقم، و تو مقبول خلق. هرکه به من رسد سنگی بر پهلوی من زند، و هرکه به تو رسد گوید: سلام علیک یا سلطان العارفین! و من هرگز استخوانی فردا را ننهاده ام، تو خمی گندم داری - فردا را.

بایزید گفت: همراهی سگی را نمی‌شایم، همراهی لم یزل و لا یزال را چون کنم. سبحان آن خدایی را که بهترین خلق را به کمترین خلق پرورش دهد.

پس شیخ گفت: دلتنگی بر من درآمد و از طاعت نومید شدم. گفتم به بازار شوم ری بخرم و بر میان بندم تا ننگ من از میان خلق برود. بیرون آمدم، طلب می‌کردم. دکانی را دیدم ری آویخته. گفتم: این به یک درم بدهند. گفتم: به چند دهی؟

گفت: به هزار دینار.

من سر در پیش افکندم. هاتفی آواز داد: تو ندانستی که ری که بر میان چون تویی بندند به هزار دینار کم ندهند. گفت دلم خوش گشت دانستم که حق را عنایت است.

اشتهای آب را اگر ندانی که صادق است یا کاذب،

حلواهای شکر پیش او بنه،

اگر به او التفات کرد,

صادق نیست.

برای شناخت تشنه واقعی کافی است حلواهای شکر پیشکش کنیم. آن کس که دست سوی حلوا می برد هنوز به نهایت تشنگی نرسیده است. به همین قیاس, اقتضای ادعای عشق حق، آن است که رو سوی نعمات و لذات غیر او نکنیم. حلواهای شکر در اینجا همه توفیقات و نعمات مادون حق است. آن کس که به کمتر از وصل او رضا دهد، شایسته نام عاشق نیست.

از خدا غیرِ خدا را خواستن

ظَنّ اَفْزونی‌ست و کُلّی کاستن

مثنوی_مولانا

خداوند چیزی را از تو نمیگیرد مگر بهتر از آن را به تو می دهد، به شرطی که صبر کنی و بی ثواب نباشی.

بر مصیبت تأسف نخور، چون کسی که آن را مقدر نموده نزدش بهشت، ثواب، عوض و پاداش بزرگ است.

در فردوس برین اولیای خدا را که در دنیا گرفتار بلا و مصیبت شده اند، صدا می زنند:

(سَلَامٌ عَلَیْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ ۚ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ)

[سوره الرعد 24]

"سلام بر شما به (خاطر) آنچه صبر نمو ده اید ، پس چه خوب است عاقبت آن سرای جاویدان"

عمر دنیا کوتاه و گنجینه اش ناچیز است و آخرت بهتر و ماندگارتر.

"وَ لَتَعرِفَنَّهُم فِی لَحنِ القَولِ"

(و از لحن سخن شان آنها را خواهی شناخت!)

کسانی که در قلب هایشان بیماری نفاق و دو رویی است، از "لحن" سخن گفتن شان، برای اهل ایمان قابل شناسایی می شوند. دقت کن! اینجا سخن از "لحن" است، نه خود سخن. همه ی دروغگویان و متظاهران، توانایی حرفِ خوب زدن را دارند، اما توانایی تغییر ارتعاش باطنی نیت شان را ندارند! "لحن" ارتعاش فحوای کلامی است که از گوینده صادر می شود. آن که در قلبش بیماری نفاق است حتی اگر طرز سخن گفتنش را نرم و ملایم کند، باز نمی تواند ارتعاش باطنی کلامش را برای اهل ایمان پنهان نماید. زیرا "مؤمن" به نور خدا می بیند و با فِراست خداداده اش می شنود. این یعنی ارتعاش باطنیِ سخنان، برای او دیدنی است و قابل استتار نمی باشد "فَاتَّقُوا فِراسَةَ المؤمِنِ فَاِنَّهُ یَنظُرُ بِنُورِ اللهِ". پس هر گاه به سراغشان رفتی، مراقب باش که خودت باشی و سخن زبانت همان کلام قلبت باشد، چه نزد این قوم، چیزی پنهان نمی ماند "بِاِذنِ الله". "نَحنُ نَعرِفُ شِیعَتَنا فِی لَحنِ القَولِ".

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِِ الرَّحِیمِ

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّـهِ ۚ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ ۖ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّـهِ وَرِضْوَانًا ۖ سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ ۚ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ یُعْجِبُ اُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ ۗ وَعَدَ اللَّـهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا ﴿٢٩ فتح﴾

محمّد فرستاده‌ی خدا است، و کسانی که با او هستند در برابر کافران تند و سرسخت، و نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوزند. ایشان را در حال رکوع و سجود می‌بینی. آنان همواره فضل خدای را می‌جویند و رضای او را می‌طلبند. نشانه‌ی ایشان بر اثر سجده در پیشانیهایشان نمایان است. این، توصیف آنان در تورات است، و امّا توصیف ایشان در انجیل چنین است که همانند کشتزاری هستند که جوانه‌های (خوشه‌های) خود را بیرون زده، و آنها را نیرو داده و سخت نموده و بر ساقه‌های خویش راست ایستاده باشد، بگونه‌ای که برزگران را به شگفت می‌آورد. (مؤمنان نیز همین گونه‌اند. آنی از حرکت بازنمی‌ایستند، و همواره جوانه می‌زنند، و جوانه‌ها پرورش می‌یابند و بارور می‌شوند، و باغبانانِ بشریّت را بشگفت می‌آورند. این پیشرفت و قوّت و قدرت را خدا نصیب مؤمنان می‌کند) تا کافران را به سبب آنان خشمگین کند. خداوند به کسانی از ایشان که ایمان بیاورند و کارهای شایسته بکنند آمرزش و پاداش بزرگی را وعده می‌دهد

خدایا بر محمّد و آلش رحمت عنایت فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آلش رحمت عنایت فرموده اى

الهــی ما را به انجام هر گونه طاعتی که برای خود بر ما لازم و واجب کرده‌ای موفق دار،

اگر چه بدنمان از انجامش ناتوان باشد، و نیرویمان از آن سستی گیرد، و قدرتمان به آن نرسد.

و مال و سرمایه ما گنجایش آن را نداشته باشد، خواه آن طاعت را بیاد داشته باشیم یا فراموش کرده باشیم

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُبِکَ مِن زَوَالِ نِعمَتِکَ، وَتَحَوُّلِ عَافِیَتِکَ، وَفُجَاءَةِ نِقمَتِکَ، وَجَمِیعِ سَخَطِکَ».

بارالها ما از اینکه نعمتهایت از ماگرفته شود، و سلامتی وعافیتی را که به ما ارزانی داشته ای از دست دهیم واز اینکه ناگهان مورد خشم و غضب تو قرار گیریم، واز هر گونه خشم ونیتی ات به تو پناه می آوریم.

رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ

وَتُبْ عَلَیْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّ‌حِیمُ

آمین آمین

از سخنان حضرت امام شافعی رضی الله عنه

هرکسی پوشاک و لباسش پاک و تمیز باشد، غم و ناراحتی و دلتنگی اش کم می‌شود و آن کسی که بوی خوش( عطر) از او بیاید آن کس عقلش زیاد می‌شود .

رواه ابن الجوزی فی الصفوة و رواه ابونعیم فی الحلیة.

سخــــــن بزرگان

حضرت_حسن_ بصری(رح) میفرمایند:

وقتی یک نفر میمیرد و اعضای خانواده اش بنای گریه و زاری میگذارند. ملک الموت دم در آمده میگوید:

من روزی اش را نخورده ام، من عمرش را کم نکرده ام. من قرار است دوباره به این خانه بیایم و مرتب بیایم تا آنجائیکه سایر افراد این خانه بمیرند.

حضرت_حسن(رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ) میفرمایند:

بخدا اگر اعضای خانواده میت، فرشته مرگ را ببینند و به حرفهایش گوش بکنند کسی را که فوت کرده است فراموش کنند و بفکر خود فرو روند.

توبه_به_درگاه_‌الله‌تعالی

الله سبحانه وتعالی میفرماید :

وَهُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَعْفُو عَنِ السَّیِّئَاتِ وَیَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ

تنها_خدا_است که توبه را از بندگانش می‌پذیرد، و گناهان را می‌بخشد، و آنچه را انجام می‌دهید می‌داند. [الشوری/ آیه 25]

وَلَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ

از رحمت_خدا ناامید نشوید، چرا که از رحمت خدا جز کافران ناامید نمی‌گردند [یوسف /آیه87]

إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ

به راستی خداوند توبه_کنندگان و پاکان را دوست می دارد [ البقره/222]

رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

ای مردم!

به سوی اللّه باز گردید [توبه کنید] چرا که من روزانه_صد_بار_توبه می کنم» [صحیح مسلم]

استغفرالله

استغفرالله_العظیم_واتوب_الیه

اللَّهُمَّ اغفِرْ لی ذَنبی كُلَّه: دِقَّه وجِلَّه، وأَوَّله وَآخِرَه، وعلانیته وَسِرَّه

پروردگارا! همه ی گناهان کوچک و بزرگ و اول و آخر و آشکارا و پنهانم را ببخشا.

أَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلٰی سَیِدِنٰا مُحَمَّدٍ وَ عَلٰی آله وَ صَحْبِهِ أَجْمَعِیْن‌.

از عوامل دلگیر شدن.

نخواندن نماز سر وقت

روی گردانی از الله متعال

تعلق خاطر قلب به غیر الله

گوش دادن به موسیقی

و غفلت‌از ذکر و یاد الله‌ متعال

پس بنابراین:

اگر دلت گرفته، دلت آرام نیست و آرامش نداری، به سوی الله متعال بازگرد و دل خود را با ذکر و یاد الله متعال به آرامش و س برسان.

»الله متعال می فرماید:

{أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}

همانا! با یاد الله دلها آرام می گیرد» (رعد/28)

صدقه های فراموش شده .

پیامبرﷺ میفرماید: لبخند زدنت به چهره‌ی برادرت، برایت صدقه است.

اَمر به مَعروفِ تو، و نَهى از مُنكرِ تو، صدقه است.

نشان دادن راه به سَرگردان، برایت صدقه است.

به داد نابینا - یا کم‌بینا - رسیدنت، برای تو صدقه است.

برداشتن سنگ ، خار و استخوان از سر راه، برایت صدقه است.

خالى كردن آب از دلو خود به دلو برادرت، برایت صدقه است.

[ تَبَسُّمُكَ فِی وَجْهِ أَخِیكَ لَكَ صَدَقَةٌ، وَأَمْرُكَ بِالمَعْرُوفِ وَنَهْیُكَ عَنِ المُنْكَرِ صَدَقَةٌ،وَإِرْشَادُكَ الرَّجُلَ فِی أَرْضِ الضَّلَالِ لَكَ صَدَقَةٌ،وَبَصَرُكَ لِلرَّجُلِ الرَّدِیءِ البَصَرِ لَكَ صَدَقَةٌ،وَإِمَاطَتُكَ الحَجَرَ وَالشَّوْكَةَ وَالعَظْمَ عَنِ الطَّرِیقِ لَكَ صَدَقَةٌ،وَإِفْرَاغُكَ مِنْ دَلْوِكَ فِی دَلْوِ أَخِیكَ لَكَ صَدَقَةٌ. ]

سنن ترمذی:(۱۹۵۶)

صلــــوا_علی_النبــــی

با وجود تمام این سختے ها و امتحانات

محبوبمان رسول الله هرگز به درگاه الله گلایه و شڪایت نڪرد . و برعڪس آنقدر نماز شب میخواند ڪه پاهاے مبارڪشان متورم میشد.!

زندگےت را با ایشان مقایسه ڪن .!

و فراموش نڪن براے عزیز الله شدن لازم است در تنـور زندگــے پخته شوے و از سختے هاے زیادے بگذرے .!

اما یقین داشته باش به روزے ڪه دروازه بهشت را بر رویت باز میڪنند و با این آیه و جمله مخاطبت میڪنند:

(سَلَامٌ عَلَیْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ )

درودتان باد! خوب بوده‌اید و به نیڪے زیسته‌اید، پس خوش باشید و داخل بهشت شوید و جاودانه در آن بمانید.

ام المومنین حضرت عایشه -رضی الله عنها- نقل می كند كه رسول الله صل الله علیه و شب را بیدار می ماند و به نماز برای الله متعال می پرداخت تا آنكه پاهای شان ورم می نمود

از او می پرسید: چرا این كار را می كنید؟! درحالیكه گناه گذشته و آینده ی شما بخشیده شده است؟

و پیامبر صل الله علیه و سلم پاسخ می فرمود: .

(أفلا أكون عبدًا شَكُورًا) [متفق علیه]

یعنی: " آیا بنده ی شڪرگزاری نباشم؟

پس چطور میشود او را دوست نداشت؟

مقیاس محبتت به ایشان را با عمل به سنت ها و تعداد صلوات هاے ڪه بر ایشان میفرستے بسنج:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّــــدٍ

وَعَلَے آلِ مُحَمَّـــــدٍ

ڪَمَا صَلَّیْتَ عَلَے إِبْرَاهِیْمَ وَعَلے آلِ إِبْرَاهِیْمَ،إِنَّکَ حَمِیْـــدٌ مَجِیْـــدٌ،

اللَّهُمَّ بَارِڪْ عَلَے مُحَمَّـــدٍ

وَعَلَے آلِ مُحَمَّــــدٍ

ڪَمَا بَارَڪْتَ عَلَے إِبْرَاهِیْـــمَ

وَعَلَے آلِ إِبْرَاهِیْــمَ

إِنَّڪَ حَمِیْــــدٌ مَجِیْــــدٌ.

اندر احوالات اولیاء الله

مرد جوانی به نزد ذوالنون مصری

رفت و از صوفیان بدگوئی کرد .

ذوالنون انگشتری را از انگشتش بیرون

آورده به او داد و گفت :

این را به بازار دست فروشان ببر

و ببین قیمت آن چقدر است؟

مرد انگشتر را به بازار دست فروشان برد

ولی هیچ کس حاضر نشد بیش از یک

سکه نقره برای آن بپردازد.

مرد نزد ذوالنون بازگشت و ماوقع را

تعریف کرد.

ذوالنون گفت: حال انگشتری را به بازار

جواهر فروشان ببر و مظنه آن را بپرس

.

در بازار جواهر فروشان انگشتر را به

هزار سکه طلا می خریدند. مرد شگفت

زده نزد ذوالنون بازگشت و ذوالنون

به او گفت:

علم و معرفت تو از صوفیان و طریقت

ایشان به اندازه علم دست فروشان از

این انگشتریست

قدر زر زرگر شناسد؛ قدر گوهر، گوهری.

وابستگی عاطفی اعتماد به نفس شما را تخریب می‌كند و نمی‌گذارد كه حقیقتا خودتان باشید! وابستگی عاطفی با احساس خشم، تردید نسبت به‌خود، ترس از طردشدن، ترس از تنهایی، حس عدم‌امنیت، شرم، حقارت یا ترس از اینكه دیگر شما را دوست نداشته باشند یا از شما قدردانی نكنند همراه است. فردی كه از وابستگی عاطفی رنج می‌برد، فقط برای دیگران زندگی می‌كند و خودش را نادیده می‌گیرد. زمانی‌كه با دوستانش است، خودش را فراموش می‌كند، زمانی‌كه مشغول كاری می‌شود، خودش را تمام و كمال وقف آن كار می‌كند تا مورد پسند و قبول دیگران قرار گیرد و یا ذره‌ای از او قدردانی كنند.

واریز امروز در بانک آخرت

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِیرًا

ای مؤمنان! بسیار خدای را یاد کنید (و هرگز او را فراموش ننمائید).

وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِیلًا

و بامدادان و شامگاهان (و در همه وقت و آن) به تسبیح و تقدیس او بپردازید.

الأحزاب 41_42

لاحول و لا قوه الا بالله العظیم

سبحـان الله

الحمـدلله

لا إله إلا الله

الله أکبر

لا إله إلا أنـت سبحـانک إنـی کنـت مـن الظالمیـن

اللهـم إنک عفواً کـریم

تحـب العفو فاعفـو عنـا

ربنـا آتنـا فـی الـدنیـا حسنـة وفـی الاخـرةِ حسنـه وقنـا عـذاب النـار

اللهـم اجـرنـی مـن النـار

استغفـرالله واتـوب الیـه

سبحـان الله وبحمـده.سبحـان الله العظیـم

اللهـم صـل وسلم علی نبینا محمد»